خاطره ها

خاطره ها

این جانب پدرخونده بزرگ (پسر علم حقوق) به هر شخصی که بصورت محسوس و نامحسوس وبلاگمو میخونه صد آفرین و خوش آمد میگم!!

آخرین نظرات

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

سلام 
امروز تولدمه 💓
هیییییییی چه زود میگزره این ایام شباب جوانی...
مث چشم بهم زدن 
لباسشو نگا :)) شلوارشو :)) شونه کجشو :)) معصوم بودنشو :)) الان ادعای godfather بودن میکنه و اینا :)) 
هیییییییی 19 هم تمام شد رفت ،برای خودمان مرد جوانی شده ایم. 
+ از همه دوستانی که اومدن وبم تو این چند وقت و کامنت گزاشتن و من نبودم معذرت میخوام، یه چند وقت دیگه میام. 
۷ نظر ۲۷ آذر ۹۴ ، ۱۲:۱۶
god father

دقیقاً 17 روزه پست نزاشتم! دلم واسه خودم تنگ شده بود اینجا! 

خب برا آدم اتفاق های جور واجوری میوفته... 

آدم بعضی وقتا دوست داره یه دل سیر بنویسه و داد بزنه اما نمیشه... 

هییییییییی بگزریم! 

یکی از دندون های محترمه ام خراب شد رفت! اعصابم رو به هم ریخت والا آخه اوّلین باره که دندونم اینطوری شده! تازه همیشه مسواک میزنم. وقتم ندارم برم درستش کنم نزدیک امتحاناته و تنبلی هم بر من چیره شده والا :)

امروز فک کنم 81 یکمین روزه که نرفتم خونه 

در کل من خیلی تحملم زیاده و به دلایلی تعطیلات فرجه میرم خونه. اصن تو خوابگاه نمیتونم بخونم! 

ماشااللّه پسرا یک شب زنده دارانی ان برا خودشون که خدا نصیب کسی نکنه! 

در کل این روزا برا پدرخونده روزای لذت بخشی نیست. دوست دارم این ترم هر چه زودتر تموم شه! یکم برنامه ریزی ام بهم خورده و آرامش لازم دارم و باید درستش کنم! 


۴ نظر ۱۷ آذر ۹۴ ، ۰۱:۵۷
god father