خاطره ها

خاطره ها

این جانب پدرخونده بزرگ (پسر علم حقوق) به هر شخصی که بصورت محسوس و نامحسوس وبلاگمو میخونه صد آفرین و خوش آمد میگم!!

آخرین نظرات

بعد تلاشی جان فرسا و کوششی بس فراوان موفق به طبخ ماکارونی شدم!

خیلی دنگُ فَنگش از برنج درست کردن بیشتره والا. 

دوازده بار به مامانم زنگ زدم و به راهنماییش درستش کردم! البته آشپز خونه رو هم داغون کردم و نزدیک بود سیب‌زمینی ها رو آتیش بدم:))

ولی تعریف نباشه خیلی خوشمزه شد 😂 حالا یکمم از ماکارونی مامانم خوشمزه تر به نظر خودم😊 ولی برنج هام فعلاً به پای مامانی نمیرسه!

پیاز رو هم دادم دوستم خرد کنه 😇 😂 ! وااااای مردم اینقد شستم و سابیدم!

ولی یه چیزی معلوم شد ؛ این که اگه تو آینده یه شوهر پولدار نشم یه شوهر خوب هستم!دی!

۹۴/۰۸/۲۱
god father

نظرات  (۱۲)

سلام نبابا ملت دارن پیشرفت می کنن
فکرکنم دوروز دیگه بیای عکسای قورمه سبزی بذاری 
پاسخ:
شاید بزارم :)) 
ظاهرا با این بیت :
بشنوازنی چون حکایت میکند    ازجدایی ها شکایت میکند
ومتقابلا با :
عاشق بیدار را دیدار آرد در خروش    عندلیب از شوق گل فریاد زاری میکند

پاسخ:
اوهوم!  
آها راسی یه بار میبینی ادبیات رو سخت آوردن یه آسون! 
تو نگران نباش فقط بخون! 
آزمون داشتیم اونم چه آزموووووووونیییییییییییی ://
پاسخ:
چی شد عایا؟
اون شعر حافظ پست 57 هم  بین تستا بود :)
پاسخ:
عجیبه آخه مثن با چی قرابت داره اون بیت؟ 
مسلما ی پشت کنکوری منظم تر میتونه بخونه
پاسخ:
آره بایدم اونطوری باشه 😊
والا دست پخت خود خوردن لذت بخشی بسی ولی درمواقعی ک درس نباشه مثلا امروز شام خودم ترتیب ساندویچو دادمو درس کردم ولی امتحان بافت شناسی یکشنبه اونم با هشتمین دانشمند بافت جهان استادت باشه زهرمار میکنه آشپزیو هعیییی هرچقد میخونم تموم نمیشه فردا شاید کلاسامو نرفتم هعیییی
پاسخ:
آی من هی وقت کم میارم! این تنبل های پیشمم کاری نمیکنن...
مردم اینقد شستم و سابیدم 😂 
من خوندم 😃
لازم نکرده 4سال بعد آشپز دانشگاه بشی همون حقوقدان بشو
پاسخ:
اگه پول لازم بشم به آشپزی هم ممکنه دست بزنم 😂
۲۲ آبان ۹۴ ، ۰۲:۱۷ فاطمه گاه نوشت های یه پزشک
بابا آفرین ب شماها ح ی پا آشپزین
پاسخ:
مجبوریه والا به خدا ولی خیلی لذت بخشه دست پخت 
خودتو بخوری 😊
دلاور... :)
فک کنم اگه همینجور پیش بری اخر 4سال میتونی یه رستوران بزنی "پدرخوانده و دوستان"
:)
ماکارونی  شبیه پست 47 شده..
پاسخ:
:))  تازه کباب سلطانی و انواع دسر رو هم یاد گرفتم تا اون موقع! 
اصن شاید شدم آشپز دانشگاه 😊 
خو ماکارونی ماکارونیه دیگه 😂 ولی این خوشمزه تر بود! 
اوووووووووم
از اون روزی که با شما آشنا شدم دلم 1200 نوع غذارو دستور دادن
کودکِ درووونم هم هـــــــــــــــــی داد میزنه:ماکارونی...ماکارونی
آقا بیشین سرِ درسُ مشقت نمیخواد بیای ماکارونی دُرُس کنـــــــــــــــــــی...ای بابا
خخخخخخ
ولـــــی واسه اولین بار خوب شده ها(البته از ظاهرش میشه اینُ گفت)
پاسخ:
مونده هنوز صب کن 1200 کمه 😀
خو بگو مامان درست کنه برات! نمیشه وگرنه سند میکردم برات! 
حالا باطنش هم خوب بود والا!  همشو خوردن!!!  دارن انرژی شو مصرف 
میکنن :)

فقط میتونم بگم:))))))))))
اصن من وب تو رو بخاطر این خاطرات اشپزیت میخونم!:))))))
ادامه بده تو میتوووونی!
۲۱ آبان ۹۴ ، ۱۶:۲۶ شباهنگ (تورنادوی سابق)
ورژن پسرونه ی وبلاگ خاطرات تورنادو :)))
پاسخ:
ورژن جدید پسرونه ی وبلاگ خاطرات تورنادو سابق :)))
والا ما خیلی ازت یاد گرفتیم آبجی! 
یه منبر برو برامون :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">