خاطره ها

خاطره ها

این جانب پدرخونده بزرگ (پسر علم حقوق) به هر شخصی که بصورت محسوس و نامحسوس وبلاگمو میخونه صد آفرین و خوش آمد میگم!!

آخرین نظرات

مامان و بابا و عمه و عمو امیر از هَمِدون راه افتاده بودن که بیان امیر خانو ببینن!

میگم امیر خان همه خونواده ات که ماشااللّه مذهبی ان تو چرا اینجوری هااا :) هی میخنده😁

ما که راهمان از خانه کیلومتر هاست...! 

یعنی هر چی بگی براش آورده بودن! آخه اسمارتیز :))😊😀😂 هر وقت یادم میوفته خنده ام میگیره! 

مادر است دیگر 😘 

فردا پنجشنبه اس و انگار باید دست به ماهی تابه و قابلمه شویم :( 

تا امیر هست زندگی باید کرد میدم یه چی درست کنه !

دوشنبه روز گرامی داشت حافظ عزیز بود! مبارک به تمام دوست داران شعر و ادب! منم الان یهویی یه فالی زدم که تعبیرش این بود😳

آخه حافظ جون الان قرن 21 هست و هزارتا مکافات و دردسر و سربازی و کار و اووووه...! اونوقت ببینم بازم میگی دلارام یا نه😏 

از ماکارونی های سلف بدم میاد! 

این پستو دیشب گزاشته بودم که نیمه کاره موند...!

همینطوری برا اولین بار یه آهنگ از مایکل جکسون دانلود کردم :) ولی یه چیز  جالب این که با عمل جراحی رنگ پوستش عوض نشده! یه بیماری داشته که سلول  هاش رنگ دانه تولید نمیکردن بعد سفید پوست شد :)

++ باز یکی دیگه از اینا پیدا شد! مظلوم وایساده والا:)

۹۴/۰۷/۲۳
god father

نظرات  (۴)

خخ اسمارتیز؟؟؟؟
من نبودم چقد پست بارون شده وبت :) آفرین
پاسخ:
منم موندم آخه اسمارتیز برا چی لازمه :) 
خودش که میتونه بخره 😂
بله دیگه مادرست
انقدر به گربه ها گیر نده بزرگ شدن بدجوری بهت گیرمیدنا
پاسخ:
گیر ندادم همینطور مظلوم وایساده بود عکسیدمش 😊 
مگه چقد بزرگ میشن :)

چه علاقه به گربه دارین!
پاسخ:
خُب نگا چقد مظلوم وایساده 😊 
با زبون بی زبونی میگه عکسمو بگیر بزار تو وبت:)
به اون بیماری میگن زالی..
پوست و مو هم هچی سفید ورنگ چشم صورتی مانند..
پاسخ:
یا حضرت پدرخونده :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">