خاطره ها

خاطره ها

این جانب پدرخونده بزرگ (پسر علم حقوق) به هر شخصی که بصورت محسوس و نامحسوس وبلاگمو میخونه صد آفرین و خوش آمد میگم!!

آخرین نظرات

44 - وقتی تِرمَکی از این سوتی ها میدی دیگه :)

يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۲ ب.ظ

خُب اوّل بگم هنوز از ورق و پاستور بدم میاد! یه چیز دیگه ام اضافه شده بهش!آدمایی که یه ریز با گوشی حرف میزنن! بی فرهنگیه والا نه یه بار نه دو بار...! باور کردنی نیست اصن ! یکی هفت ساعت حرف میزنه یکی از صب تا شب!!!  بگیرید کفه تونو بزارید والاااا...!

الان در حالی که لم زدم به تخت و پنجره رو باز گزاشتم و هوا عالیه و ستاره ها قشنگ ان دارم این پستو میزارم! هیچی دیگه اوّلین سوتی دانشجویی رو دادم رفت :) کلاس ها طولانی بودن و منم گرسنه! آقا همینطور که روده بزرگ و کوچک با هم کلنجار میرفتن سرمو انداختم پایین و با یه کارت تغذیه و یه قاشق همون که گفتم فقط با اون غذا میخورم رهسپار شدم به سوی سلف! همونطور که سرم پایین بود و تو فکر بودم رسیدم دم در و سرو انداختم بالا...! رفته بودم تو سلف آبجیـــــــا 😂 و یه سلف پر از آبجیـــــــی منو نگا میکردن! منم مبهوت و متحیر اینطوری 😨 ! به بهترین شکل از اونجا خارج شدم ! خخخخ عیب نداره...! هنوز روده ها تو کشمکش بودن که سلف داداشا رو پیدا کردم :) و از هم سواشون کردم :)

خُب دیگه دومین سوتی رو هم دادم رفت :) وسط کلاس مدنی که اخلاقیات استاد بسیار با من متفاوته یه اتفاقی افتاد ! اون قاشق که گفتم باهاش میلومبونم  از جیب شلوارم افتاد 😇 رو زمین و صداش قشنگ کلاسو گرفت !

یکی نیست بگه آقااا آقااا آخه قاشق رو کجا گزاشتی ؟ تو جیب ! 

خُب من قاشقای پلاستیکی ها رو دوست ندارم برا همین اونو میبرم با خودم ولی دفعه دیگه میزارم تو کیف! 

خُب سوتی دیگه بسه :) دیگه با هم کلاسی های حقوق دان آشنا شدم ! سه تاشون شمالی ان...! وااااای لهجه مازرونــــــــــی :) خیلی قشنگه 😊 یکیشون یعنی آخر پاستوریزه بودنه! یکیشون تند تند مازرونی حرف میزنه و لهجه اش هوار میکنه! و کلاً صمیمی شدیم با همه !

چرا همه منو میشناسن نمیدونم ! چه تو خوابگاه چه تو دانشگاه ! یه دایره در نظر بگیرید و منو بزارید مرکزش!هر کاری هست یه جاش به من ختم میشه ! داشتم میگفتم یکی اومده میگه چ چ چ چقد من تو رو یه جایی دیدم !!! بعد بیست دقیقه فک کردن میگه آها شبیه شاهرخ خانی همون که فیلم هندی بازی میکنه ! دوباره میگه چ چ چ خیلی شبیه شی !

یه لُر عزیز اومده میگه : وِِِِ مَ تِنَ یه جای دیمه ! یعنی واااای من تو رو یه جایی دیدم ! بعد رفته تو فکر میگه خدا کی بود شبیهت !؟ بعد میگه نه لبخندات خیلی بیشتر شبیه اش بود! یکی نیست بگه آقااا آقااا :)

به خدا همین الان که دارم مینویسم و همه خواب ان و لامپا خاموشه یه تازه وارد اومده تو اتاق یواش میگه : خوبی!منم یواش میگم خوبم !میگم کوکی ؟حالت خوبه عایا ؟میگه آره میگم پس چته بگو سکته کردم ! میگه اتاق بغلی معرفی ات کرده اومدم ببینمت سلام علیک کنم ؟؟؟؟ منم لپشو کشیدم میگم خوشبختم ! برو بخواب :)

کجا بودم اصن؟

آها با جیغ مواجه شدم ! چند تا جیغ یهویی و البته انفجاری ! آبجی های عزیز آخه جیغ وسط حیاط!؟ وسط راه تو اتوبوس!؟ چند بار دیگه این کارو بکنید چند نفر که زهر ترک میشن هیچ تُرشی رو زدید نود ساله :) و کاراتون کانَ لَم یکُن میشه !

داشتم میگفتم که شکی توش نیست من مرتب ترین فرد خوابگاهم  یعنی باید استفاده کنن والاااا کمد مرتب ،لباس مرتب ،همه چی آرومِِِِ من چقد خوش بختم :) 

امروز چند تا کتاب که استادا معرفی کردن خریدم 31000 تومن و یکیشون که مقدمه اس مال استاد کاتوزیانِ و مدنی یک و کتابچه قانون ! 

همونطور که گفتم زبان انگلیسی رو دارم میخونم ! من تو هفته سه روز اوّل بیشتر کلاس ندارم!  البته فشرده اس و برا همین این سه روز کم میام نت! 

+ اینقد الان انرژی دارم هر کاری میکنم این پست  رو دوس ندارم تموم کنم! 

+ دارم سیاوش گوش میدم! حوصله نداشتم بزارم!  فردا صب زود باید برم خرید! 

+ امکان داره فردا به این پست اضافه کنم! شب خوش :)

+++ غلط های املایی این پست گرفته شد و تصمیم گرفتم ادامه اش ندم! 

۹۴/۰۷/۰۵
god father

نظرات  (۴)

سوتی های باحالی بود فقط دعاکن بهت از  این به بعد بهت نگن قاشق
اینجوری بنویس بزارمنم روحیه بگیرم
پاسخ:
:))

پیش بیاد مینویسم! انرژی رساندن به خلق وظیفه ماس 😊😘
سوتی خیلی عالی خوشم آمدواقعامن میخواستم یه روزبگم شبیه شاهروخ خانی
پاسخ:
سلام آبجی الهام :)
میگم کجام شبیه شاهرخ خانه آخه؟اون شبیه منه! 
:)

اخه قاشق..! تو جیب..! اونم تو کلاس...!
واقعا آدم جالبیی هستی...!

منکه چیزی از لحجه شمالی بخصوص مازندرانی حالیم نمیشه...
خیلی سخته ...هم فهمیدنش هم صحبت کردنش...

منم هرجا برم بهم میگن چقد شبیه فلانی ..
 .
اصن یه وضعی..!


پاسخ:
دیگه امروز قاشقو نبردم :( 
با اون پلاستیکی های کج و کول و چک و چول غذا خوردم! 
والا من همه لهجه هی ایرانی رو دوس دارم هر چند نفهمم :)
از ترکی بگیر تا یزدی! 
لهجه با ح درست نیست برادر من!
پاسخ:
میخواستم فردا غلط های متنو بگیرم خواهر من که امونم ندادی :)
طبع زبان شناسی روت اثر کرده :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">