خاطره ها

خاطره ها

این جانب پدرخونده بزرگ (پسر علم حقوق) به هر شخصی که بصورت محسوس و نامحسوس وبلاگمو میخونه صد آفرین و خوش آمد میگم!!

آخرین نظرات

                       


اپیزود یک: دیواری که هیچی روش نباشه دیوار نیست! واسه همین رفتم چند تا پوستر چاپ کردم زدم رو دیوار! پوستر چسبوندن یه حس خوبی داره در حد بنز! یه چندتایی مونده باید چاپشون کنم! خُب پدرخونده های بزرگ اون بالا وایسادن مث شیر و بقیه هم در زیر قرار دارن اما هیچی از ارزش های چگوارا و سوریان کم نمیشه😊...

از نوشتن با خودکار رو دیوار هم بدم میاد ! از نا مرتب بودن هم همینطور !

اپیزود دو : حق خندیدن، تیکه زدن، شوخی کردن دارید! دارم انگلیسی رو از صفر یاد میگیرم! یاد که نه کلمه میخونم Click 

هیچی بلد نیستم! هر چند هیچ میلی به زبان اَجنَبیا و فرنگیا ندارم و هر چند اصن به دردم نمیخوره! انگلیسی نه برا آزمون قضاوت میاد نه برا وکالت نه برا سردفتری! هیچی!فقط اگه آق کریم یاری کنه برا ارشد 15 سوال ازش میاد که امسال رتبه یک حقوق خصوصی 15 درصد زده بود 😶 فک کنم ...! ولی باید با ملّت پیش رفت همه یاد میگیرن منم یاد میگیرم!باید ایجاد علاقه کرد!

اپیزود سه : بعد از حادثه 2 مهر و افتادن از تخت اومدم تختو که محافظش سمت دیوار بود چرخوندم و حسابی دردسر داشت! کلی دست و پام زخمی شد! بعد هم یه جارو برقی خوب زدم و یه چای خوردم و رو تختم هستم الان!  

داشتم میگفتم تو وسط یه خواب بودم که یهو یه صدایی اومدو یه دردی تو سرم بود!!! خودم بودم از تخت افتاده بودم 😇  از یک متر حدوداً سی چهل سانتی!بعد چشام هم تو خواب بود همون جور که افتاده بودم زیر چشی دوستمو نگا میکردم ببینم فهمیده یا نه :) تو خواب بود :) بعد دوباره رفتم بالا که در اتاقو زدن گفتن بیا دیجیتال براتون آوردیم و فعلاً خوابگاه خالیه کنترل پیش شما! ما هم خندوانه دیدیم! مهران غفوریان بود:) الان دیگه سنگ پای امیر مهدی ژوله رو لازم دارم :) بعد از دوستم پرسیدم فهمیدی از تخت افتادم یا نه ؟ بعد از کلی خنده گف : آره یه صدای شنیدم اما تو خواب حال نداشتم ببینم چی شده 😏

هم اتاقیای محترم دیگه از پرده دراومدن ! دو تا برقی یه اقتصاد ! یکیشون اومد یکیشونم فردا پس فردا میاد !

اپیزود چهار : امروز رفتم سر خیابون 1000 تومن سبزی گرفتم و برای اولین بار تو عمرم شروع کردم به پاک کردن سبزی! عجب کار سختیه هااا...! ولی عاشق خوردن سبزی ام 😘


                                  


میگن بیا پاستور بازی کن! میگم بلد نیستم والاااا! اصن از پاستور متنفرم...

+ میگن بیا کلش بازی کن ! میگم اصن بازی نکردم !قیافشون اینطوری میشه 😦

  خب بازی نکردم مگه زوره ! اصن از کارایی که همه میکنن یا چیزی که خیلی عمومی میشه من ناخودآگاه اجتناب میکنم ! مث بازی کلش یا اهنگ های مرتضی پاشایی...

این برقیه 92 درصد زبان زده! به درد میخوره والا! اون همدانیه هم آشپزیش 

  فوله :) !  خُب منم رییس بازی بلدم :) دی! 

۹۴/۰۷/۰۴
god father

نظرات  (۷)

از اونجایی که الان پر مشغله ام + های آخر رو خوندم!
منظورت از پاستور همون پاسوره ؟! کارت ؟!
وا اینکه خوبه که مشکلی نداره :|
منم بازی میکنم :|
ولی کلش نه :(
پاسخ:
ببخش این چند وقت نیومدم! کلاس هام شروع شدن اصن اگه ببینی...
نه نگفتم مشکلی داره گفتم دوس ندارم...

من اَتل مَتل دوس دارم:) 
اممممم یاد خانه خانه بخیر خییییییییلی دوست داشتم! 
سلامت باشی پدر خوانده ی مهربان...!
 
راستی

بیا اپم
پاسخ:
:)

سلام سلام
حال و احوال برادر حقوقدان ؟

منکه گفته بودم میفتی
خب باید به حرف کوچیکترات گوش میدادی دیگه..
:)
پاسخ:
سلام خواهر شرعی :)  
والا برات بگم که سرم حســـــــــــــــــابی شلوغه! 
آره افتادم :) گوش که میکنم شما بزرگ مایی ولی تخت زیر دل گیره... 
همین الان از دانشگاه اومدم میخوام چای بخورم 🍵در خدمتم :)
صرفا حهت اعلام حضور و برطرف کردن عذاب وجدان ناشی از کامنت نزاشتن!
پاسخ:
:)) 😊😊😘

شما هم اتاقی برقی داری من هم اتاقی کرد ایلام
پاسخ:
به به یعنی خوابگاه رسماً کردی یاد میگیرن :)
من اسم درس هایی رو که تو اون وبت مینوشتی رو براشون میگم! 
پالس و اینا :)
خخخخ از تخت افتادی؟؟؟؟
منم طبقه بالا بودم.دیدم پایین تخت پایینیه میشه وسایل گذاشت اومدم پایین.پایینم خوبه

سبزی پاک کردن خیلیم آسونه.آشپزیم اسونه.سخت درس خوندنه:)))))
منم امروز رفتم تخم مرغ گرفتم
خخخ من اون پوستر نقاشی مدل رمانتیکو پسندیدم
والا فعلا حوصله بلاگفا رو ندارم:(

کلا ی ذره حوصلم کمه
پاسخ:
آره! 
من بالایی رو دوس دارم خیلی نما جلوش خوبه! اصن شب پنجره رو باز 
میکنم و صب با یه نسیم خنک بیدار میشم یه حس خوبیه! 😊
بابا تو بیا سبزی پاک کن من زیست رو جات میخونم :) 
منم شام تخم مرغ بود فردا سلف راه میوفته 😂 دیگه راحت میشم 
از این ماهی تابه و روغن اُویلا :)
من همه پوسترهامو دوست دارم خییییییییلی 😘
میدونم حوصله بلاگفا رو نداری !فقط یه پست الکی بزار تا بتونم 
کامنت بزارم !
من هم وقتی اولین بار اقدام به پاک کردن سبزی کردم فکر نمی کردم انقدر سخت باشه... یه بار هم سابقه افتادن از روی تخت رو دارم... البته ارتفاعش بیشتر از نیم متر نمیشد... اما نکته جالبش اینجاست که اصلاً بیدار نشدم... صبح که بیدار شدم دیدم به جای روی تخت زیر تختم... از اون موقع به بعد دیگه روی تخت نخوابیدم :)
پاسخ:
اُه اُه تو که از من خواب آلود تری :) 
از تخت پرت شی که حتماً بیدار میشی :) حتماً دیاسپامی 
چیزی خوردی :) یا خوروندن بهت :)
وای سبزی پاک کردن یعنی رو مخه ها :) 
ولی من هنوز رو تختم! 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">